مرکب از: گیتی + بان، پسوند نسبت و اتصاف، (حاشیۀبرهان چ معین)، نگاهدارندۀ دنیا و روزگار است، (برهان قاطع) (بهار عجم) (آنندراج)، کنایه از پادشاه باشد، (برهان قاطع) (آنندراج) (بهار عجم) (انجمن آرا)، جهانبان، فرمانفرمای جهان: به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسر نماند از بیم آن شمشیر ملک آرای گیتی بان، فرخی
مرکب از: گیتی + بان، پسوند نسبت و اتصاف، (حاشیۀبرهان چ معین)، نگاهدارندۀ دنیا و روزگار است، (برهان قاطع) (بهار عجم) (آنندراج)، کنایه از پادشاه باشد، (برهان قاطع) (آنندراج) (بهار عجم) (انجمن آرا)، جهانبان، فرمانفرمای جهان: به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسر نماند از بیم آن شمشیر ملک آرای گیتی بان، فرخی
به معنی گیتی آرای و گیتی بان باشد. (بهار عجم) (آنندراج) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 312) ، فاتح عالم. (ناظم الاطباء). جهانگیر. جهانگشای. ستانندۀ گیتی: دگر نامه ای کرد زی سیستان به نزد سپهدار گیتی ستان. اسدی. به جای خسرو گیتی ستان ستانی داد ز ملک گیتی چونانکه خسرو از شیرین. سوزنی. جهان را خاص این صاحبقران کن فلک را یاد این گیتی ستان کن. نظامی. شاه غازی خسرو گیتی ستان آنکه از شمشیر او خون میچکید. حافظ. خسرو گیتی ستان امیرتیمور گورکان. (حبیب السیر ص 123)
به معنی گیتی آرای و گیتی بان باشد. (بهار عجم) (آنندراج) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 312) ، فاتح عالم. (ناظم الاطباء). جهانگیر. جهانگشای. ستانندۀ گیتی: دگر نامه ای کرد زی سیستان به نزد سپهدار گیتی ستان. اسدی. به جای خسرو گیتی ستان ستانی داد ز ملک گیتی چونانکه خسرو از شیرین. سوزنی. جهان را خاص این صاحبقران کن فلک را یاد این گیتی ستان کن. نظامی. شاه غازی خسرو گیتی ستان آنکه از شمشیر او خون میچکید. حافظ. خسرو گیتی ستان امیرتیمور گورکان. (حبیب السیر ص 123)
دارندۀ گیتی، صاحب و قابض گیتی، گیتی آرای و گیتی بان که به معنی پادشاه باشد، (از بهار عجم) (آنندراج)، مالک عالم و پادشاه، (ناظم الاطباء) : ز جملۀ ملکان جهان که داند کرد هزار یک زان کان شهریار گیتی دار، فرخی، امیر غازی محمود سیف دولت و دین خدایگان جهانگیر شاه گیتی دار، مسعودسعد، بلندهمت و بسیاردان و اندک سال جهان گشای و ممالک ستان و گیتی دار، کمال اسماعیل (از آنندراج)، جاودان گیتی به حکم شاه گیتی دار باد جایگاه بدسگال شاه گیتی، دار باد، کمال اسماعیل (از آنندراج)
دارندۀ گیتی، صاحب و قابض گیتی، گیتی آرای و گیتی بان که به معنی پادشاه باشد، (از بهار عجم) (آنندراج)، مالک عالم و پادشاه، (ناظم الاطباء) : ز جملۀ ملکان جهان که داند کرد هزار یک زان کان شهریار گیتی دار، فرخی، امیر غازی محمود سیف دولت و دین خدایگان جهانگیر شاه گیتی دار، مسعودسعد، بلندهمت و بسیاردان و اندک سال جهان گشای و ممالک ستان و گیتی دار، کمال اسماعیل (از آنندراج)، جاودان گیتی به حکم شاه گیتی دار باد جایگاه بدسگال شاه گیتی، دار باد، کمال اسماعیل (از آنندراج)
ده کوچکی است از دهستان کشکوئیه شهرستان رفسنجان، واقع در 53 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 8 هزارگزی شوسۀ رفسنجان به یزد، سکنۀ آن 25 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان کشکوئیه شهرستان رفسنجان، واقع در 53 هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 8 هزارگزی شوسۀ رفسنجان به یزد، سکنۀ آن 25 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)